کد مطلب:326148 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:277

آغاز اختلاف
به هر حال، در همان گیرودار ماجرای ترور نافرجام شاه، میرزا یحیی هم با لباس مبدل به عراق رفت و به این ترتیب پیروان باب در عراق گرد آمدند. رفتار آنان در عتبات بسیار ناهنجار بود: دزدیدن كفش و لباس و ظروف زوار امام حسین، قتل مخالفان و غارت اموال مردم و جشن و پایكوبی در ایام عاشورای حسینی، از آن جمله بود [1] .

چنان كه پیشتر هم اشاره شد، بر اثر بی تجربگی و ناپختگی میرزا یحیی، ریاست بابیان عملا با میرزا حسین علی بود. دیگر سران بابیه كه از این امر ناخرسند بودند، میرزا یحیی را هشیار كردند و میانه ی دو برادر به هم خورد و میرزا حسین علی به مدت دو سال با لباس مبدل و با نام مستعار «درویش محمد» به كوه های سلیمانیه و به نزد دراویش نقشبندیه رفت و آن جا به آموختن عرفان و كیمیاگری پرداخت.
پس از آن با التماس و تقاضا از برادر خود، به مقام پیشین بازگشت [2] .

رفتار زشت و آشوبگرانه ی بابیان سبب شد تا حكومت عثمانی ایشان را از عراق به اسلامبول تبعید نماید و این واقعه در سال 1280 هجری قمری اتفاق افتاد.

به گفته ی بهاییان، در آغاز این سفر بود كه میرزا حسین علی داعیه ی خویش را ابراز كرد و مدعی مقام «من یظهره اللهی» شد. جریان از این قرار بود كه باب در نوشته های خود به ظهور موعودی موسوم به «من یظهره الله» بشارت داده بود كه به گفته خودش در حدود 1511 سال بعد ظاهر می شود [3] ولی بعد از مرگ سید باب به غیر از میرزا حسین علی، بیست و پنج نفر از بابیه، سخن او را تأویل كردند و هر یك خود را موعود كتاب بیان خواندند.
در بهار سال 1280 میرزا در بغداد زمزمه ی پیامبری آغاز كرد و چون به اسلامبول رسید سر و صدای نبوتش برخاست. به فاصله چهار ماه، كاروان بابیان از پایتخت عثمانیان به سوی ادرنه اعزام شد و در آن جا بود كه چند دستگی میانشان رخ داد:

- گروهی از بزرگان بابیه، كه صبح ازل را وصی باب می دانستند، ازلی نام گرفتند

- و جمعی كه میرزا حسین علی را پذیرفته بودند، بهایی نامیده شدند.

[1] قرن بديع جلد دوم صفحه 122 چاپ اول و دوم و قرن بديع جلد يكم صفحه 328.

[2] قرن بديع جلد دوم صفحه 112 چاپ اول و دوم. و كتاب ايقان نوشته بهاء الله صفحه 95.

[3] بيان فارسي صفحه 61 و 71 و 100.